• 1402/09/01 - 11:00
  • بازدید: 200
  • زمان مطالعه : 2 دقیقه

همسایه ای که از همسایه اش زندگی به ارث برد

 
 
 
 
  همسایه : من پرستار نیستم و هیچ گونه آشنایی با مسائل درمانی نداشته و ندارم اما خوشحالم که  تنها  با گذراندن چند ساعت دوره کمک های اولیه در نماز خانه  محل کارم توانستم جان همسایه ام را نجات دهم و نفس حبس شده در سینه اش  را به او برگردانم و از این بابت خدا را شاکرم!
ماجرای همسایه ای که  با ماساژ قلبی توانست جان همسایه اش را از مرگ حتمی نجات دهد. 
عصرچهارشنبه هفته گذشته، وقتی مدرسه ها تعطیل و صدای هیاهوی بچه ها در کوچه ها ی شهر پیچیده بود و کودکان در کوچه ها مشغول بازی بودند، محله دهقان رجبی نیز از این قائله مستثنی نبود.
 پیر مرد همسایه ، برای قدم زدن به همراه نوه اش به کوچه آمده بود. رنگ از چهره اش رفت وسط کوچه بی هوش  افتاد. 
ناگهان صدای شادی و هیاهوی بازی بچه ها به صدای جیغ و  ترس تبدیل شد. 
زن همسایه که مشغول اشپزی بود از خانه بیرون  دوید  و شاهد این بود  که همسایه ها و فرزندان پیرمرد 86 ساله منتظر آمدن آمبولانس هستند، او ماساژ قلبی را آغاز کرد، بعد از گذشت دقایقی پیرمرد شروع به نفس کشیدن کرد و سپس  آمبولانس از راه  رسید...
 
زن همسایه منیره روانبخش از پرسنل دانشگاه علوم‌پزشکی رفسنجان با سابقه 30 سال کار در این مجموعه است .
���� منیره روانبخش در گفت با خبرنگار ما می گوید: من پرستار نیستم و هیچ گونه آشنایی با مسائل درمانی نداشته و ندارم اما خوشحالم که  تنها با گذراندن چند ساعت دوره کمک های اولیه در نماز خانه  محل کارم(ستاد مرکزی دانشگاه علوم‌پزشکی ) توانستم جان همسایه ام را نجات دهم و نفس حبس شده در سینه همسایه ام را به او برگردانم؛ از این بابت خدا را شاکرم. 
روانبخش ادامه می دهد: خدا می خواست همسایه ام در نزدیک خانه من از هوش برود و من صدای داد و فریاد بچه ها را بشنوم و به کمک آن ها بیایم . 
او توصیه می کند: از همشهریان می خواهم  تا در این دوره ها شرکت کنند زیرا حادثه خبر نمی‌کند و ممکن است برای هر کس این اتفاق پیش بیاید. 
روانبخش ادامه میدهد: هیچ وقت برای آموزش دیدن دوره های آموزشی به خصوص کمک های اولیه دیر نیست زیرا زمانی که میخواستم در این دوره ها شرکت کنم خیلی از دوستان به من میگفتند از سن تو گذشته است و با وجودبیماری هایی که داری به چه درد تو می خورد ؛ اما امروز خدار را شاکرم که توانستم به همسایه ام کمک کنم و همین برای من کافی است.

 

  • گروه خبری : اخبار روابط عمومی,اخبار دانشگاه
  • کد خبر : 15940

نظرات

1 نظر برای این مطلب وجود دارد

فروغ حیدری

فروغ حیدری

02/09/07 - 18:17

مرحبا به خانم روانبخش عزیز،همکارگرامی ومحترم که با حس مسئولیت وانسان دوستانه باعث نجات همشهریمون شدند.باعث افتخارمه که با ایشون همکارهستم.

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

نظر دهید